BOOS
BOOS

زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود که ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد :

مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش بریز ! وای خدای من ، خیلی درست کردی ! حالا برش گردون ،

زود باش ! باید بیشتر کره بریزی !!! وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم ؟ دارن میسوزن ، مواظب باش ، گفتم

مواظب باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمیکنی ، هیچوقت ! برشون گردون ! زود باش ! دیوونه

شدی ؟؟؟ عقلتو از دست دادی ؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی ، نمک بزن !!! نمک !!!

زن به او زل زده و ناگهان گفت : چه اتفاقی برات افتاده ؟ فکر میکنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم ؟

شوهر به آرامی گفت : فقط میخواستم بدونی وقتی دارم رانندگی میکنم و تو کنار من نشستی ، چه احساسی

دارم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ارسال در تاريخ دو شنبه 25 مهر 1390برچسب:داستان طنز صبحانه و رانندگی, توسط سامان